آلبومم را ورق زدم ،عكسهاي دوران كودكي تا حالا ،

ياد اين بيت افتادم كه:

ما نمانيم و عكس ما ماند          گردش روزگار بر عكس است

                     (براي ادامه مطلب روي عنوان كليك كنيد)

قبل از ورود مقابل در تمام شيشه اي سبز رنگ شركت ايستادم،شيشه مثل ايينه بود ،نگاهي به موهايم كردم ، گوشه چشمم را تميز كردم عينكم را جابجا و يقه

صدفي به صدف همسايه گفت:"دردي شديد دارم.

چيزي سنگين و گرد در درونم رنجم ميدهد." صدف ديگر با تفرعن

حكايت كنند كه علي ابن ابي طالب (ع)،ابوالاسود دؤلي را

شغل قضا داد و در همان روز او را بركنار ساخت . گفت : چرا

 ميوه اي كه در دسترس ماست ،از ميوه اي كه بالاي شاخه

درخت است ، لذيذتر مي باشد. ولي از اين جهت ميوه بالاي

دقايقي پس از استقرار ما در سالن ،آقاي احمد سلامت قائم مقام شهردار و رئيس

شوراي شهر استانبولبا يال و كوپال و با همراهان وارد شد .خيلي تحويل گرفت.

                   (براي ادامه مطلب روي عنوان كليك كنيد)

                                                   كهن بوم و بر

زپوچ جهان هيچ اگر دوست دارم     تورا ،اي كهن بوم وبردوست دارم

تو را ، اي كهن پير جاويد برنا          تورا دوست دارم،اگردوست دارم

تورا اي گرانمايه،ديرينه ايران        تو را اي گرامي گهر دوست دارم

تورا، اي كهن زاد بوم بزرگان         بزرگ آفرين نامور دوست دارم

                                                            مهدي اخوان ثالث

دقيقا نمي دانم جرج ارول داستانقلعه حيوانات را در چه سالي نوشته است ولي او در فاصله

سالهاي 1903تا 1985 مي زيسته است .و قطعا اين داستان را در نقد انقلاب هاي كمونيستي نوشته است

                                      براي ادامه مطلب روي عنوان كليك كنيد

به دعواي دولت با شهرداري تهران و مترو كار ندارم.اينكه روز گذشته شهردار تهران در مراسم

افتتاح ايستگاه مترو توحيد گفتند كه انصاف نيست واگن هاي مترو در گمرك خاك بخورد و مردم در شلوغي

                             (براي ادامه مطلب روي عنوان كليك كنيد)

دوستان عزيز سلام.

فكر نمي كردم به قول بعضي خوانندگان اين تغيير دكوراسيون ،اين همه مشكلات به همراه داشته باشد

ولي تغييرات به سبب عشق و علاقه به شما بوده است . مي خواستم ارتباط بهتر و موثر تري داشته

باشيم . اميدوارم اينبار اشتباه نكرده باشم و شرمنده شما نشوم(آخه من ساده دل هميشه فكر كرده ام

با تغييرات سطحي كار ها،حتي كار ملك و مملكت به سامان مي شود !!)

ظاهرا رفع همه مشكلات اين دكورجديد و استفاده از همه ظرفيت هاي آن مدتي طول خواهد كشيد.

شما همراهي كرده و لطف كنيد و فقط از طريق يكي از آدرسهاي زير به وبلاگ وصل شويد . دوستاني كه

آدرس قبلي بلاگفا را ذخيره كرده اند هم اين اصلاح را انجام دهند .

از همه شما صميمانه سپاسگزارم- تا بعد

www.teemche.loxblog.com                                                           

www.teemche.loxblog.com                                                           

                            www.loxtarin.com                                                                 

www.teemche.mahtarin.com                                                            

         www.GLXblog.com                                                                  

ترك ها نقلي از حضرت رسول(ص) دارند كه ايشان بشارت داده اند استانبول بدست

مردي سوار بر اسب سفيد فتح خواهد شد . و آنها انطباق اين گفته را بر فتح استانبول

به دست سلطان محمد فاتح در سال 1453 ميلادي مي دانند .

باقيمانده آثار آن نبرد در قالب ديوارها و دژهاي بهم پيوسته در بخش عظيمي از اين

شهر مورد بازديد گردشگران است . من در اين نوشته در صدد بررسي وقايع تاريخي

تعجب نكنيد درست آمده ايد اين همان تيمچه خودمان است.گفته بودم بزودي 

وبا تغييرات جديدبرمي گردم و اينك با امكانات بيشتر در خدمت شما هستم

با اين اميد كه امكانات نسبتا خوب اين پست كه با راهنمايي يكي از وبلاگ

نويس هاي عزيز ميسرشد ارتباط بهتر وبيشتر ما را فراهم آورد.

.شما لطف كنيد هم نظر بدهيد و هم عضو شويد وهم در نظر سنجي ها شركت

كنيدوالبته به نوشته ها امتياز هم بدهيد.

در عوض من هم تلاش خواهم كرد هر روز با مطلبي نو خدمتتان برسم. اگر به هر دليل 

نتوانستم هر روز بيايم ، قول مي دهم فاصله ها بيش از يك روز نشود.- اميدوارم

چرا كه كار دل است و انتشار نشريه كار براي نان در آوردن نيست .عشق مي خواهد وجسارت،دوستي

ميخواهد و رشادت.

روزگاري نه چندان دور كه انتشار نشريه و قلم زدن ، اجر و قربي داشت خيلي ها مي نوشتند. توي بورس

بود. ولي هنر هم بود؟

عاشق آنهايي هستند كه در اين وانفسا كه انتشار نشريه ، نه مورد تشويق است. نه شرايط !!!

اجازه مي دهند چيزي بنويسي و پس از آن باز بتواني بنويسي مگر در تملك قدرت باشي.

كار هنرمندانه اياست نوشتن و انتشار دادن.

5 سال پيش مشكات متولد شد.با حضور جمعي از جواناني كه به قول خودشان آمده بودند تا"مهرباني را

تبليغ كنندو دشمني را تقبيح و اطلاع رساني و گردش صحيح و آزاد اخبار را در متن شهر جاري كنند و

سهمي در حركت پرشتاب شهر به سمت توسعه داشته باشد."

آنها جسورانه شروع كردند و اميدوارانه ادامه دادند هرچند افت و خيزهايي بود- وفا و بي وفايي هايي

ديدند. عنوان و لوگو عوض كردند، تاخير داشتند - تهديد هم داشتند ... ولي از حركت نايستادند ...

هوشيارانه قلم زدند ، و به عشق مردم و با احترام به خوانندگان خود هيچگاه قلم را بيراهه نبردند.

آنقدر در ميان مردم جاي باز كردند كه الان نيز تاخير در انتشار، خاطر خوانندگانش را مكدر مي كند

آنها غير از آنكه جسورانه شروع كردند ، حرفه اي هم ادامه دادند.امروز نشريه ي مشكات از همه ي

استاندارد هاي لازم يك گاهنامه محلي برخوردار است.

به همه ي دست اندر كاران اين حركت فرهنگي تاثيرگذار ، پنجمين سالگرد تولد نشريه را تبريك مي گويم

اميدوارم سالهاي سال  همچنان به جشن تولد شما بيايم.

شركت در مراسم سوكواري و بر پا كردن مراسم عزاي ابا عبدالله سنت نيكويي است كه بدون شك هدف آن

زنده نگه داشتن ياد و خاطره حركت بي نظير حضرت و تاسي جستن به حركت آزادي خواهانه او مقابل مفسده

سياسي ،اجتماعي،اقتصادي و عدالت ستيزانه قدرت حاكم بني اميه است.

در يك نگاه اجمالي به سطح جامعه متوجه مي شويم طي سالهاي اخيرروز به روز به رونق و شدت اين

مجالس افزوده مي شود .از برپايي خيمه و حسينيه و راه اندازي هيئات مختلف گرفته تا شيوه هاي آتشين

و امروزين مداحي ها . از كوچه پس كوچه هاي شهر تا تمامي شبكه هاي صدا و سيما.واقعاحضور و شور و

غوغاي عزاداري ها روز به روز بيشتر مي شود.

با خودم فكر مي كردم علت چيست؟ آيا اين همه از معرفت و عشق به حسين(ع)و رهپويي شهداي كربلا بين

مردم بخصوص جوانان ناشي مي شود ؟ همه اينها را مقابل بي اعتنايي به تكاليف اوليه انساني و نيز

واجبات دين از جمله نماز چگونه مي توان معنا كرد ؟

پزوهشگري نقل مي كرد :20% جوانانامروزه مقيد به نماز خواندن هستند در حاليكه 80% در مراسم عزاداري

محرم شركت مي كنند !!! به دنبال صحت و سقم اين پژوهش نباشيم كه البته نياز به پژوهش هم نيست.

صبح ها تا به حال از قطار يا اتوبوس براي نماز خواندن پياده شده ايد؟!! هر چند من بدنبال ايمان افراد از

دريچه نماز خواندن آنها نيستم.ولي كمي از تار تنيده به دور خود بيرون بيائيم.فكر كنيم آيااين ها نشانه

ازدياد سختي ها و گرفتاري هاي مردم در زندگي روز مره نيست؟؟!!

مغرب و عشا دانشجويان حسينيه را براي صبح روز بعد آماده مي كردند تا پذيراي دستجات عزادار باشند .

از حال و حواي حسينيه چند قطعه عكس را ببينيد.

ا

           ياحسين، هزار خرقه عوض كرد روزگار و هنوز

                                                             حديث پيرهن كهنه ي تو پابرجاست

امانتداري

اگر شمر ، آن شمشيري را كه سر پدرم را با آن بريد ،امانت به من سپرده بود و در روز عاشورا

از من مطالبه مي كرد به او رد مي نمودم.

                                                                                             امام سجاد (ع)

خوانده مي شد: من كور هستم لطفا كمك كنيد.روزنامه نگار خلاقي از كنار او ميگذشت، نگاهي به او

انداخت فقط چند سكه در داخل كلاه بود .او چند سكه داخل كلاه انداخت و بدون اينكه از مرد كور اجازه بگيرد

كرد. عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد كه كلاه مرد كور پر از سكه و اسكناس شده

است.مرد كور از صداي قدم هاي او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان كسي است كه آن تابلو را

نوشته است بگويد،بر روي آن چة نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد چيز خاص و مهمي نبود ، من فقط نوشته

شما را به شكل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد. مرد كور هيچ وقت ندانست كه او چه

نوشته است ولي روي تابلو او خوانده مي شد:

                     امروز بهار است ولي من نمي توانم آن را ببينم.

                              برگرفته از : پندهاي قند پهلو _مهندس حسين شكرريز _انتشارات فكرآذين

سطح دانش اجرايي سفري يك هفته اي به كشورهمسايه شمالغربي كشور - تركيه - داشتم

" />

بر اساس برنامه ريزي صورت گرفته قرار شده بود در اين سفر از شهر هاي آنكارا، استانبول،چرلو ،

در زمينه هاي عمراني ، خدماتي و فرهنگي بازديد كنيم.

هرچند سفر خسته كننده اي بود با برنامه هاي فشرده،ولي انصافا آموزنده بود و پر پيمانه.

در اين سلسله نوشته هايي كه با عنوان " ره آورد سفر " تقديم خواهم كرد بنا ندارم گزارش روزانه اين

يك هفته را آن هم با توالي زمان وقوع آن بازگو كنم . بلكه بيشتر به شرح پروژه ها و فعاليت هاي خاص

كه به نظرم جالب رسيده آنهم نه بقصد مقايسه با امضاع و احوال خودمان بلكه به جهت آشنايي و تبادل تجربه

از زاويه نگاه خودم خواهم پرداخت .

اگر امكانات سخت اافزاري و نرم افزاري و البته توانايي و سواد فني اندك من ياري كند چند قطعه عكس

هم به خاطر تقريب فضاي ذهني شما با موضوعات در هر بخش تقديم خواهم كرد.

ذهنم را به خود مشغول مي داشت و به تناسب آنها را مطرح و پيگيري مي كردم.يكي اينكه نميتوانيم نمونكي از

آثار تاريخي برجسته استان تهيه و در محلي به نمايش بگذاريم تا گردشگران در يك نگاه با ويژگي هاي كالبدي-

تاريخي استان آشنا شده و پس از آن براي بازديد چند اثر بنا به سليقه خود سفر كنند.؟؟

ديگر اينكه بهترين روش براي معرفي و راهنمايي آثار تاريخي چيست؟ تا بازديد كننده بيشترين بهره را از نحوه

معرفي و بازديد اثر ببرد؟

الگوها و پيشنهادهاي متعددي را بررسي كرديم ولي اصولا اجراي اينگونه اقدامات عزم ملي و منطقه اي نياز

داردكه لا اقل در مورد گردشگري كشور يافت نمي شود.

د ر سفر به تركيه و در شهر استانبول مجموعه اي بنام mini turkish (تركيه كوچك) را بازديد كرديم، بسيار

ديدني و جذاب! خدا مي داند كه روزانه چه تعداد گردشگر داخلي و خارجي از اين سايت عظيم بازديد ميكنند

آنها در گستره اي به وسعت تقريبي 50 هكتار تعداد متعددي از بناهاي تاريخي و پروژه هاي عظيم خود را

بصورت ماكت 1/50 اندازه واقعي و با مصالح اصلي در فضايي كه به گل و آب و سبزه آراسته است بازسازي

كرده اند . ماكت ها با اصل بنا شباهت باور نكردني دارد. از ورزشگاه باشگاه معروفشان تا فرودگاه استانبول

از مسجد تاريخي اياصوفيه تا ايستگاه قديمي راه آهن، از آرامگاه حضرت مولانا تا بافت هاي تاريخي مسكوني

اين مجموعه چند ويژگي خاص هم دارد .از آن جمله:

1-فضا سازي زيبا و با طراوت

2- طراحي معابر عمومي به گونه اي كه بيننده الزاما همه ماكت ها را بايد ببيند.

3-وجود فروشگاه بزرگ صنايع دستي و خريد از آن كه كار معرفي را تكميل كرده است.

4- و از همه مهمتر اينكه موقع ورود و تهيه بليط ازمليت شما سوال ميكنند. كجايي هستي؟ ايراني،

عرب ، فرانسوي، انگليسي، چيني ، ژاپني...؟و بليت همان مليت را به شما عرضه مي كند.

كافيست به تماشاي هر ماكت كه مي ايستي، باركد بليتتان را به دستگاه كوچكي كه در محل

قرار داردنشان دهيد تا به زبان خودتان، مختصر و مفيد در مورد آن بنا توضيح دهد

تصور كنيد يك ربع ساعت از حضور ما در انجا نگذشته بود .فضاي تركيه كوچك پارسي گوي شده بود

حيف كه از اول قرار گذاشتيم با اوضاع و احوال خودمان مقايسه نكنيم ، وگرنه چه

مي شد؟

 بهمن مبارك                                                                                                                                                                           

گل بي رخ يار خوش نباشد                     بي باده بهار خوش نباشد                          

  طرف چمن و طواف بستان                     بي لاله عذار خوش نباشد                          

شهر corlu (چورلو)70 كيلومتري غرب استانبول واقع است و تاسيس شهر داري آن به

سال 1987برمي گردد . شهري با 206 هزار نفر جمعيت كه انجمن شهر باتفاق شهردار

1

مجلس 31نفره محلي آن را تشكيل مي دهند .

تنها روزي كه قرار بود در اين شهر باشيم ، روز تعطيل بود و طبيعتا ادارات از جمله شهرداري هم

تعطيل ، وليكن معاون شهردار آقاي baskamباتفاق جمعي از همكارانش منتظر ما بودند.

چند ساعت قبل از ورود به شهرداري گويا در يكي از شهر هاي استان كرمان ما زلزله اي

رخ داده و يك نفر نيز در اين حادثه جان باخته بود  .در اولين جملات رسمي معاون شهردار

ايشان حادثه پيش آمده را تسليت گفت و ابراز همدردي كرد.!!! ما كه اصلا خبر نداشتيم

ولي كاملا نقش آنهايي را بازي كرديم كه از همه جزئيات اين رخدادبا اطلاع اند ، لذا متقابلا

و از حس نوعدوستي ايشان تشكر كرديم.

مبلمان شهرداري تقريبا شبيه بانكهاي ما بود . يعني اطاق در بسته اي غير از اطاق شهردار

وجود نداشت به قول معروف شيشه اي بود و همه چيز در معرض ديد همگان.

در سالن مجلس محلي واقع در طبقه سوم شهرداري به گفتگو نشستيم .پس از شرح فعاليت هاي

شهرداري "چورلو"توسط معاون شهردار اولين سؤال و البته سوال تكراري ما از بقيه شهرداران مطرح شد

- بودجه شهرداري شما چقدر است؟ 58ميليون دلار (همان 60 ميليار تومان ناقابل خودمان)

-محل تامين اين بودجه ؟ عوارض محلي ،مقاري كمك دولت ،و بخش عمده آن از طريق خدمات آبرساني.

(بالاخره آنقدر از بودجه پرسيديم كه آنها هم فهميدند كه شهرداري هاي ما مشكلات مالي دارند)

تقريبا مديريت واحد شهريكه طي 3 برنامه 5ساله در ايران تصويب كرديم و هيچگاه عمل

نكرديم و عاقبت به ميمنت همراهي !!! دولتيان و مجلسيان با شهرداري هاي كشور در برنامه

پنجم به طور كل محو شد ، در آنجا عملي است. يعني به غير از حوزه هاي امنيتي ،آموزش

عالي ، درمان و اقتصاد كلان كه حوزه هاي حاكميتي است بقيه امور عمدتا تحت نظر

شهرداري ها اداره مي شود.

وجود هتل هاي متعدد و مجهز و مراكز خريد بزرگ از ويژگي هاي اين شهر نسبتا كوچك

است.